واریز سود سهام عدالت متوفیان به وراث در شهریور 1401
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۲۴۶۳۵
به گزارش صدای ایران از اقتصادنیوز به نقل از فارس، برخی مخاطبان سامانه «فارس من» با ثبت موضوع «تعیین تکلیف سهام عدالت متوفیان» خواستار پیگیری و پاسخ مسئولان شدند.
در این زمینه محمد باغستانی، مدیرعامل شرکت سپردهگذاری مرکزی، درباره سهام عدالت متوفیان گفت: پیشبینیها و هماهنگیها نشان میدهد که بتوانیم سامانه انتقال سهام عدالت به وراث را تا شهریور ۱۴۰۱ کلید بزنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وراث این افراد باید امور مربوط به انحصار ورثه را انجام دهند
پیش از این اعلام شده بود که وراث این افراد باید امور مربوط به انحصار ورثه را انجام دهند و پس از آن در انتظار راهاندازی سامانه الکترونیکی برای تقسیم سود سهام متوفی به وراث منتظر بمانند. پس از راهاندازی این سامانه سود سهام عدالت فرد متوفی، بر اساس انحصار ورثه، به حساب وراث واریز خواهد شد.
چند میلیون سهامدار عدالت فوت کردهاند؟
بررسیهای خبرنگار نشان میدهد از میان ۴۹ میلیون نفر مشمول سهام عدالت، حدود 3.5 میلیون نفر فوت شدهاند که با احتساب حد اقل هر متوفی با دو بازمانده،جمعیت وراث به حدود 7 میلیون نفر میرسد؛ اما طی این سالها امکان انتقال سهام متوفیان به وراث وجود نداشته است، مگر این که برخی ورثهها با طی کردن مراحل انحصار ورثه و کارهای اداری آن دنبال اصل و سود سهام عدالت رفته باشند، که در این زمینه حدود 120 هزار نفر اقدام کردهاند، البته بارها از سوی مسئولان وعده انتقال قهری سهام عدالت متوفیان به ورثه داده شده، اما تاکنون این اتفاق رخ نداده است.
مکاتبه سازمان بورس با قوه قضاییه بابت تعیینتکلیف سهام عدالت متوفیان
پیمان حدادی، مشاور رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار نیز در مورد سهام عدالت متوفیان گفت: سازمان بورس و اوراق بهادار و شرکت سپردهگذاری مرکزی با قوه قضاییه مکاتبات و جلسات زیادی در این رابطه داشتهاند. قوه قضاییه اطلاعاتی به شرکت سپردهگذاری مرکزی داده، اما قابلیت استفاده به صورت فنی را ندارند، زیرا با شاکله مناسبی تهیه نشده است.
وی افزود: به همین دلیل برای حل این مشکل، مجددا جلساتی برگزار شده و بر اساس پیشبینیها، شرکت سپردهگذاری مرکزی و تسویه وجوه، سمات در حال برنامهریزی سامانهای در این زمینه است، از طرفی دیگر اطلاعات لازم که از قوه قضاییه به سمات در حال ارسال است، بر این اساس به نظر می رسد حداکثر تا پایان شهریور سال جاری فرایند نقل و انتقال سهام فوت شدهها انجام شود.
طبق بررسی ها، پرداخت سود سالانه سهام عدالت افراد فوت شده که طی این سالها برای مشمولان دیگر واریز شده است، برای متوفیان محفوظ مانده و به محض تعیین تکلیف، به حساب وراث واریز خواهد شد.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: سهام عدالت متوفیان شرکت سپرده گذاری مرکزی سهام عدالت متوفیان انحصار ورثه قوه قضاییه سود سهام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۲۴۶۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جدیدترین تصویر از وضعیت اسفناک تئاتر شهر + عکس
حالوهوای این روزهای تئاتر رسمی، دستکم در تهران، با تئاتری که برای اجرا مسیر اخذ مجوز از ادارهکل هنرهای نمایشی را طی نمیکند، متفاوت است.
ادارهکلی که روز دوشنبه ۱۷ اردیبهشتماه نخست خبر خداحافظی مدیرکل آن، کاظم نظری پس از حدود دوسال و دوماه -از ۲۱ اسفندماه ۱۴۰۰ تاکنون- با کارکنان واحدهای گوناگونش دهانبهدهان چرخید و بعد هم بیآنکه دلیلی برایش ذکر شود از سوی نظری تایید شد تا تئاتر رسمی، چه دولتی، چه خصوصی که از شهریورماه ۱۴۰۱ بیشازپیش دچار شکاف با تئاتر غیررسمی شده است، چشمانتظار بماند و ببیند که متولیان دولتی این هنر چه چشماندازی از آینده در ذهن دارند و تحقق این چشمانداز را به کدام مدیر میسپارند تا در مقام مدیرکلی هنرهای نمایشی بنشیند.
سمتی که به حمید نیلی با سابقه حضور در مقام مدیرعاملی تماشاخانه ایرانشهر، مدیرعاملی انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، مدیرعاملی انجمن هنرهای نمایشی ایران و... سپرده شد تا پس از طاها عبدخدایی، علی منتظری، مهدی مسعودشاهی، رحیم تجلیبرزگر، حسین سلیمی، مجید شریفخدایی، خسرو نشان، حسین پارسایی، حسین مسافرآستانه، قادر آشنا (دو دوره)، حسین طاهری، مهدی شفیعی، شهرام کرمی و کاظم نظری، پانزدهمین «مرد»ی باشد که بر صندلی مدیرکلی هنرهای نمایشی تکیه میزند.
از یاد نبردن غایبانسازوکار رایج در ادارهکل هنرهای نمایشی و «شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش» آن بهعنوان مرجع صادرکننده پروانه اجرا از شهریورماه ۱۴۰۱ بهاینسو بیشازپیش دچار تفاوتی معنادار با روندی شد که گروههای نمایشی طی آن نیازی به حضور در هزارتوی اخذ مجوز نمیبینند، در مکانهایی غیررسمی روی صحنه میروند و اجراهای آلترناتیوی را شکل میدهند که میتواند گزینهای برای اطلاع از آنچه روی صحنههای رسمی نیست، باشد. در این میان به رغم اجراهایی که هر شب در سالنهای رسمی شهر تهران، از مجموعه تئاتر شهر تا تالار وحدت و از تماشاخانه ایرانشهر تا تالار مولوی، همچنین خیل پرشمار سالنهای خصوصی روی صحنه میروند، هستند بیشمار نویسندگان و کارگردانانی که بازگشت از راه آمده را غیرممکن میدانند و تکرار دوباره سازوکار پیشین برای حضور روی صحنه را محال.
وضعیتی که اگر تئاتر شهر را بهعنوان نماد تئاتر دولتی در نظر بگیریم از نامهایی که از بازه زمانی شهریورماه ۱۴۰۱ بهاینسو در آن روی صحنه رفتهاند، پیداست. نامهایی گردآمده حول ایده محوری «لزوم روشن ماندن چراغ تئاتر» که بخش بزرگی از آنها را «ناشناخته ها» و بخش دیگر را «نزدیکان به نظام سیاسی» شکل داده و همچنان به پیش میروند.
آنچه از صحبتهای پیوستگان به جریان تئاتر غیررسمی، همچنین غایبان برمیآید این است که ما در تئاترمان هیچگاه نهادی مستقل و مشخص نداشتهایم که در مواقع اضطرار ازجمله پس از اتفاقات شهریورماه ۱۴۰۱ یا پیشازآن در آبانماه ۱۳۹۸ یا دیماه ۱۳۹۶، اهالی تئاتر را گرد هم بیاورد و موجب ایجاد اجماعی در میانشان شود.
پس میتوان بخشی از چندپارگی موجود را محصول نبود چنین نهادی و بهتبعآن همواره شخصمحور بودن و تصمیمگیریهای فردمحور دانست؛ اتفاقی که درحالحاضر نیز رخ داده است و هر کس بهصورت شخصی تصمیم میگیرد که در این شرایط چه کند. ضمن اینکه بهنظر میرسد تا وقتی تصمیمات بهصورت فردی گرفته میشوند، نمیتوان تصویر روشنی از آینده تئاتر در ایران به دست داد.
پیوستگان به جریان تئاتر غیررسمی، همچنین غایبان معتقدند شاید بزرگترین چالشی که از نیمه دوم سال ۱۴۰۱ تاکنون با آن مواجهاند، تصمیمگیری اخلاقی در قبال مفهوم زنانگی به نمایندگی از قلمروهای به حاشیه راندهشده باشد. مسئلهای که تا پیش از این اتفاقات، کمتر به آن اندیشیده میشد و سادهترینش اینکه چرا باید برخلاف بخشی از واقعیتهای موجود در جامعه، همچنان براساس موازین موردنظر «شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش»، روی صحنه رفت؟
اگر کارگردانان تئاتر ایران همچنان به این شیوه ادامه دهند ـ شیوهای که منجر به نادیدهانگاشتن خواسته بخشی از جامعه میشود؛ جامعهای که بازیگرانِ اجرای آنها نیز ممکن است جزئی از آن باشند.
درواقع با مسئلهای اخلاقی مواجهاند. مسئلهای که در اینجا مطرح میشود نه هنر است، نه تئاتر و نه روی صحنه رفتن یا نرفتن؛ بلکه انتخابی است که در مواجهه با این چالش اخلاقی انجام میدهند و دستکم به چهار گروه تقسیمشان میکند؛ عدهای که ترجیح دادند با این تصور که بهرغم گذر از مجرای «شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش» برای اجرا، میتوانند آنچه را که میخواهند، بگویند و به روال سابق به اجرا میپردازند.
عدهای دیگر که انتخابشان غیاب است و نکته مورد اشارهشان اینکه، غیاب کارکرد خواهد داشت اگر به چشم بیاید. همچون دیوارنوشتهای که با رنگی پوشانده شده است، اما رنگ، بیش از پوشانندگی، به آنچه پنهان کرده ارجاعمان میدهد. دراینمیان کسانی هم هستند که چنانچه اشاره شد انتخاب دیگری دارند؛ نه اجرا با مجوز شورای ارزشیابی و نظارت و نه غیاب. انتخاب آنها اجرای غیررسمی است.
هرچند این انتخاب علاوه بر اینکه در معرض احتمال برخورد قرارشان میدهد، خواهناخواه دایره مخاطبانشان را هم محدود میکند. مهاجرت و وانهادن همه آنچه در طول سالیان متمادی ساخته شده بود و ساختن از نو در کشوری دیگر هم انتخاب گروه دیگر را شکل داده است.
مسئلهای از دیروز تا امروزچالش اخلاقی شکلگرفته و انتخابهای رخداده را در شرایط کنونی درنهایت میتوان اینطور تفسیر کرد که در تمام این سالها ـ چه پیش از انقلاب، چه پس از آن ـ زنانی بودهاند که برای تحقق حقوق اولیه خود در جامعهای که چه بپذیریم و چه نپذیریم، تمایلات مردسالارانه آن قابل کتمان نیست، ایستادگی کردهاند. این ایستادگی در بسیاری از موارد موجب ایجاد خطرات و محدودیتهایی هم برای آنها شده است و اتفاقات سال ۱۴۰۱ نیز یکی از بزنگاههای تجلی این مسئله بود؛ آنجایی که بخشی از زنان بهرغم همه فشارهای یک جامعه مردسالار و با وجود پیشبینی تبعات بیان مطالباتشان، پرسشی را پیش روی جامعه ازجمله اهالی تئاتر قرار دادند.
پرسشی از این قرار که تئاتر کِی و کجا قرار است کنار این مطالبات بایستد؟ آیا قرار است همچنان با چشمانی بسته با این ایستادگی تاریخی مواجه شود و به روال سابق ادامه دهد؟ یا میتواند سرانجام جایی برای خود در دل جامعه پیدا کند؟ اگر قرار بر طرح ذاتگرایانه این سوال باشد، باید پرسید آیا اهالی تئاتر اساساً وظیفه و تعهدی بر دوش خود احساس میکنند یا خیر؟
آیا قائل به این مسئله هستند که هنر تئاتر ایجادکننده رابطهای دوسویه میان اهالی این هنر با جامعه است یا خیر؟ اگر پاسخ به این سوالات مثبت است، آیا منطقی است که اهالی تئاتر اتفاقات رخداده را نادیده بیانگارند و با فرض به ثمر رساندن ایده؛ «لزوم روشن ماندن چراغ تئاتر»، همچنان مانند سابق به کار خود بپردازند؟
قرار گرفتن این سوالات بیپاسخ در کنار مسئله امروز، دیروز و احتمالاً فردای تئاتر ایران، «سانسور»، مسئلهای که مطرحشدن دوباره آن اینبار از زبان بهرام بیضایی در «نشست تئاتر امروز ایران در چهارمین جشن هنر شیراز» به یادمان میآورد که بهقول او سانسور در تئاتر همواره نهفقط توسط دولت که بهصورتی بیشکل نیز عملی شده است.
سانسوری بیشکل که قانونی بر آن حکفرما نیست و به همه صورتها ظاهر میشود و مادامی که تئاتر را به بازتابی محافظهکارانه و توأم با احتیاط مطالبات بخشی از جامعه با رعایت موازین «شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش» ازیکسو و سخن گفتن از ایدههای رهاییبخش در محافل خصوصی ازسویدیگر تبدیل سازد، کاری از پیش نخواهد برد.
tags # شهرداری تهران سایر اخبار اگر این گنج پیدا شود همه مردم جهان تا زانو در طلا فرو میروند؛ ۹۹ درصد طلای زمین اینجاست! (تصاویر) مارخور؛ «بز» پاکستانی معروف به «پیرمرد کوهستان» که تُفاش ارزش طلا دارد! داستان تکاملِ موجودی به نام «پدر»؛ حیوانها پدر ندارند! (ویدئو) عجیب اما واقعی؛ صدای واقعی بیگ بنگ را بشنوید!